۱) در دزد بودن #فرقه_تبهکار که شکی نیست. اما یکی از دلایلی که موجب شده چنین تبهکارانی بتوانند چهل سال بر گرده مردم سوار شوند همانا بیسوادی عامه مردم و حتی تحصیلکردگان ایران درباره بدیهیات علم اقتصاد است.
۲) البته قرار نیست همه مردم اقتصاددان باشند و مردم پیشرفتهترین جوامع هم چنین نیستند. منظورم اینست که مردم از بدیهیات علم اقتصاد چیزکی بدانند.
مثال: شما کلید برق را میزنید و لامپ روشن میشود. اگر مهندس برق نباشید، احتمالا همه معادلات الکترومغناطیس حاکم بر آن مدار را نمیدانید.
۳) اما اجمالا آنقدر میدانید که الکترونی هست و یک سری قوانین فیزیکی (که بخشیاش شناخته شده و بخش دیگر هنوز کشف نشده) وجود دارند که الکترونها را میجنبانند و لامپ را روشن میکنند
لذا اگر کلاهبرداری به شما بگوید که جنی درون چلچراغ پنهان شده که لامپ را روشن میکند به ریشش میخندید!
۴) حالا تصور کنید مردی از قبایل بدوی در ژرفای جنگلهای آمازون به آنجا بیاید که هرگز در عمرش چیزی از نیروی برق نشنیده باشد. چنین کسی چه بسا روایت جن درون چراغ را بپذیرد.
این تفاوت کسی است که به اصول علمی (اقتصاد یا برق) دانش اجمالی دارد با آنکه در جهل مطلق است.
۵) مردمی که افسانههایی از قبیل «اگر متحد باشیم و یک ماه فلان چیز را نخریم ارزان میشود» و همچنین #افسانه_احتکار را باور میکنند، حال همان بومی آمازون را دارند که سخت به جن درون چراغ باور دارد!
۶) آنچه احتکار مینامند در واقع ناشی از دو پدیده است:
یک- تورم inflation
دو- انحصار (که معمولا از طرف دولت اعطا یا ایجاد میشود) و در انگلیسی monopoly یا oligopoly نامیده میشود (بسته به اینکه انحصار در دست یک طرف یا چند همدست باشد).
۷) در چرند بودن مفهوم تورم همان بس که معادل انگلیسی درست و حسابی که در کتب علم اقتصاد دربارهاش مفصل بحث شود ندارد!
در مقابل، به سخنان «کارشناسان» میزگردهای اقتصادی صداوسیمای #فرقه_تبهکار که نگاه کنید، ۴۰ سال است که ترجیع بند رودهدرازیهایشان همین واژه احتکار است.
۸) نخست برویم سراغ عامل اصلیتر احتکار یعنی تورم:
به زبان ساده تورم تنها و تنها در کنترل یک نهاد است و یک مقصر دارد، آن هم بانک مرکزی است که وظیفه قانونیش کنترل حجم پول در گردش و همچنین نظارت بر بانکها و بدینسان حفظ ارزش پول ملی است.
۹) نظارت بر بانکها از این جهت لازم است که در اقتصادهای مدرن، حجم پول در گردش تنها با اسکناس فیزیکی که بانک مرکزی چاپ میکند تعیین نمیشود، بلکه میزان وامدهی بانکهای دولتی و خصوصی نیز بر آن تاثیر دارد.
۱۰) باری، هنگامی که نرخ تورم بالا میرود، تبدیل پول به هر کالای فاسدنشدنی عاقلانهتر از نگهداری پول نقد است که هر لحظه آب ارزشش آب میرود.
تورم در واقع مالیات غیرقانونی و ناعادلانهای است که دولت مخفیانه از جیب مردم کش میرود!
۱۱) تورم از بدترین گونههای مالیات هم هست چراکه به شدت regressive است، یعنی برخلاف مالیاتهای پیشرو و پلکانی progressive که از ثروتمندان بیشتر میگیرند و از تهیدستان کمتر، تورم تهیدستان و طبقه متوسط به پایین جامعه را که معمولا درآمد ثابت Fixed Income دارد و چندان امکانی هم ...
۱۲) ... برای تبدیل سرمایهاش به کالاهای سرمایهای (ملک، طلا، ارز) ندارد بیشتر آسیب میزند؛ در مقابل راه را برای طبقه سرمایهدار باز میگذارد تا دستکم تا حدودی از سرمایهاش در برابر تورم محافظت کند
خلاصه مالیات regressive میشود همان مثل قدیمی فارسی: از خورده بگیر و بده به نخورده
۱۳) باری، تاجری که تا اندازهای سرمایه دارد (یا اعتبار/آشنایی برای قرض کردن دارد)، در واکنش به دزدی حکومت از جیب مردم (یعنی تورم)، اگر زورش برسد کالاهای فاسدنشدنی را انبار میکند تا در آینده گرانتر بفروشد. چنین میکند چون یقین دارد در آینده به خاطر تورم خواهد توانست گرانتر بفروشد
۱۴) اگر تورم بالا در میان نباشد و ارزش پول مدام آب نرود، کسی انگیزهای ندارد که کالاها را بیهوده انبار کند و هزینه انبارداری بدهد. از قضا به وارون، دوست دارد تا میتواند زودتر کالاهایش را آب و انبارش را خالی کند.
۱۵) در این میان، اگر حکومت انحصار واردات یا تولید را هم به گروهی از تاجران بدهد، همین انحصار هم مزید بر علت میشود و انگیزه را برای احتکار بالا میبرد.
خلاصهاش اینکه: اگر دو عامل تورم و انحصار نباشد، هیچ نیازی به بگیر و ببند برای «مبارزه با احتکار و گرانفروشی» نیست.
۱۶) توضیح تکمیلی: در بند ۷ یک غلط تایپی وجود دارد. به جای:
"در چرند بودن مفهوم تورم همان بس که معادل انگلیسی درست و حسابی که در کتب علم اقتصاد دربارهاش مفصل بحث شود ندارد!"
باید نوشته می شد:
"در چرند بودن مفهوم احتکار همان بس که ..."
احتکار منظور بوده، نه تورم.
۱۷) توضیح تکمیلی دوم: در بند ۱۲ نیز یک غلط تایپی هست. به جای:
"خلاصه مالیات regressive میشود همان مثل قدیمی فارسی: از خورده بگیر و بده به نخورده"
باید نوشته می شد:
"... از نخورده بگیر و بده به خورده"
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۲- چند ماه بعد که فداییان اسلام (گروه نواب صفوی) زحمت ترور رزم آرا را کشیدند و مصدق نخست وزیر شد، یک ماده واحده دوفوریتی در مجلس تصویب کرد که قاتل را ببخشد و قهرمان بدانند!
۳- در دو سال نخست وزیری موجب شد ایران در تحریم بین المللی قرار گیرد (آشنا می زنه، نه؟).
... 👇
۴- به خاطر تحریمها و خوابیدن صنعت نفت (ناشی از سیاست احمقانه "خلع ید" و بیرون کردن همه مهندسان انگلیسی)، کشور تا مرز ورشکستگی رفت و ارزش پول ملی ایران تا یک سوم سقوط کرد. (آشنا می زنه، نه؟).
۵- بی اجازه مجلس و اقتصاددانان بانک مرکزی/ملی پول بی پشتوانه چاپ کرد. (آشنا می زنه، نه؟)