Davood Zarei Profile picture
Jun 27, 2018 70 tweets 23 min read Twitter logo Read on Twitter
#مجموعه_توئیت Treuhandanstalt
خصوصی سازی شرکت های دولتی المان شرقی بعد از اتحاد دو المان
1.بعد از اتحاد دو المان طبق توافقات طرفین اداره ای تاسیس شد به نام Treuhandanstalt که ترجمه تحت الفظیش میشه Trust Agency و به Treuhand مشهوره تو ادبیات سیاسی المان، توضیحاتی که میخونید از چندین منبع پراکنده تهیه شده که مهمترینش مقاله ای هست که با زحمت دوست عزیزی بدست من رسید.
2. قضیه اینه که تحت فشار های خارجی دولت المان شرقی مذاکراتی رو برای اتحاد با المان غربی شروع کرد، اینکه چطوری به این مرحله رسیدن رو مطرح نمیکنم چون از بحث منحرف میشیم،فرمول همیشگی، اقتصاد کمونیستی کار نمیکنه، مردم ناراضی میشن و شهید میدن تا امنیتی ها کوتاه بیان و مذاکره کنن
3.مذاکرات تقریبا یکسال طول میکشه و استازی، سازمان امنیت المان شرقی، نقش خیلی مهمی داشته ولی موضوع این مجموعه توئیت فقط یه ایتم مشخص از این بسته ای که منجر به اتحاد دو المان شد خلاصه میشه، خصوصی سازی شرکت های دولتی و اموال و املاک متعلق به دولت بعد از اتحاد
4. خصوصی سازی که توی المان انجام شد از روش "بالا به پایین" تبعیت میکرد، برخلاف روش "پایین به بالا" که باید محیط کسب و کار رو طوری تغییر بدیم که کم کم و با شیب خیلی ملایم سرمایه های ریز تجمیع بشن و شرکت های خصوصی اقتصاد رو بدست بگیرن
برای اینکار هم سازمانی تاسیس شد به نام Treuhand
5. Treuhand بعد از اینکه مجلس الکان شرقی مالکیت و مدیریت تمام اموال، املاک و شرکت های دولتی رو منتقل کرد به یک شرکت جدیدالتاسیس و با تغییر نام اون به Treuhandanstalt به وجود اومد و زمان خودش بزرگترین شرکت هولدینگ دنیا بود!
هولدینگ، و ما ادراک ما هولدینگ! 😂☝️
6. شرکت هولدینگ یه شرکتی هست که سهام شرکت های دیگه رو میخره و به نسبت سهمش از شرکت برای هیات مدیره ی اونجا تعیین تکلیف میکنه، پس شرکت ها همزمان از نظر حقوقی مستقل هستن ولی مدیریت و مالکیتشون عملا دست هولدینگ هست
7. اینکه هولدینگ چند درصد از سهام رو داشته باشه تا از مالیات انتقال سود معاف بشه یا مسئولیتش در مواقع اعلام ورشکستگی و تعیین تکلیف بدهی ها چی باشه براساس قوانین کشورهای مختلف متغیر هست، و اتفاقا هولدینگ ها سعی میکنن لا به لای همین قوانین سود و تاثیرگذاریشونو حداکثر کنن
8. خصوصی سازی کار خیلی عظیمی بود،برای اینکه یه ایده ای بگیرید که ابعاد خصوصی سازی چقدر بزرگ بود، تا قبل از فروپاشی دیوار برلین بعد از اصلاحات بی نتیجه حداکثر 1000 تا شرکت، حالا با هر اندازه ای ولی عمدتا کوچیک و بی تاثیر، به بخش خصوصی واگذار شدن توسط خود دولت سوسیالیستی المان شرقی
9. وقتی Treuhand تاسیس شد 8000 تا شرکت و 45 هزار تا کارخونه داشت که با احتساب شرکت هایی که اسما یکی بودن ولی عملا جدا از هم کار میکردن اون 8 هزار تا به 14600 میرسید!
10. به این دارایی ها 30 هزار تا واحد تجاری 2000 تا داروخانه، 700 تا کتاب فروشی، 900 تا سینما ( مثل همین حوزه هنری) بعلاوه کلی زمین کشاورزی و هتل و این حرفا هم اضافه کنید، 3 و نیم میلیون مستقیم نفر کار میکردن براش! 3500000 نفر! سه و نیم میلیون! هرجور هم بنویسی بزرگه
11. زمانی که کمونیستا حکومت رو بدست گرفتن بعد از سقوط نازی ها، 43 درصد شرکت ها دست بخش خصوصی بودن، شاید تعجب کنید چه کم بوده، به هر حال المان نازی هم سوسیالیسم ملی رو ترویج میکردن، سوسیالیسم هم نمیتونه تحمل کنه بخش خصوصی مستقل بزرگتر از خودش باشه 😒
#NationalSocialism
12. تا مشکلی پیش میومد حکومت علتش رو بخش خصوصی اعلام میکرد، برای همین شروع کرد به مصادره ی اموال و شرکت های بخش خصوصی تا جایی که فقط 5 درصد نیروی کار توی بخش خصوصی کار میکرد، فقط5 درصد! همونطور که میتونید حدس بزنید وضعیت با این کار بدتر شد تا اینکه کلا بیخیال تصاحب بقیه شرکتا شدن
13. نتیجه این شد که مثل تمام اقتصاد های بلوک شرق اون زمان، و ایران الان، سه تا مشکل اساسی اقتصاد رو فلج کرده بود
اولا در بلند مدت در نتیجه ثابت نگه داشتن قیمت ها به هر قیمتی مارکت رو از دست داده بودن، شاید بپرسید چرا؟
14. به خاطر اینکه یارانه های فوق العاده سنگین برای پایین نگه داشتن قیمت از یه طرف و افزایش اسمی حقوق ها پرداخت میشد، همین شرایطی که چند سال پیش داشتیم، پول هست ولی چیزی برای خریدن نیست، نقدینگی رشد میکرد ولی قدرت خرید و کیفیت کالا ها پایین تر میومد چون رقابت رو کشته بود یارانه
15. مورد دوم بهره وری پایین بود، هم تو مصرف انرژی هم نیروی انسانی که دیگه به عنوان یه ایرانی فکر نمیکنم توضیح بیشتری لازم داشته باشید 😑
#اقتصاد_سیاسی #رانت #پراید #بنزین و #همه_چی ...
16. و مورد سوم که خیلی مهمه این بود که المان شرقی انچنان حضوری در بازار بین المللی نداشت، 70 درصد بیزینسش با همون شوروی و رفقا بود، که خود اونا بدتر از المان شرقی اگه نبودن بهتر هم نبودن، در نتیجه عملا رقابت و سرمایه گذاری خارجی بی معنی شده بود و مشکلات تشدید هم میشد
17. نتیجه این شد که قدرت خرید ملت تو المان شرقی نصف المان غربی بود، نصف یخچالشونو با شعار ضد امریکای جهان خوار پر میکردن که با قائل بودن نقش کالای جنسی برای زن ها از بچه ها متنفره و مرگ بر اسرائیل و بگ بگ امریکا و فلسطین پاره تن اسلام است، انقلاب مستضعفین و این حرفا...
18. خب حالا که شرایط کلی دستمون اومد بریم سراغ اینکه برای خصوصی سازی چی کار میشد کرد، نقطه ی شروع کجاست؟ کی باید سیاست های کلی رو تعیین کنه؟ کی میتونه اصلا سیاست های درست رو تعیین کنه؟ اجرای اینها چطوریه؟
دقت کنید جواب هایی که میگم در نظام دموکراتیک المان هست نه استبداد
19. مردم سیاستمدارا رو انتخاب میکنن، اونا هم برای بقا مجبورن موفق باشن، هر کشوری که میخواد خصوصی سازی موفقیت امیزی داشته باشه نیاز داره تا یه تیم با کفایت از اقتصاد دان های با سواد و مطلع از مزیت های اقتصادی اون کشور براش سیاست های کلی رو تعیین کنن، اینا کی بودن؟
20. در سطح نظریه پردازی این دو نفر Fischer و Gleb بودن، اگر می پرسید خب چجوری به این دو نفر رسیدن جوابتون اینه که هر دوی اینها کارشناس های بانک جهانی بودن در اون مقطع، و اصولا در انتهای دوران کومنیستی این بانک جهانی و صندوق بین المللی پول بودن که نسخه می پیچیدن برای کشورها
21. شاید جالب باشه که بدونید بعد از این موفقیت تجربه المان Fischer پست هایی مثل قائم مقامی فدرال رزرو و ریاست بانک مرکزی اسرائیل رو هم داشته، Gleb هم تا قائم مقامی بانک جهانی پیش رفت و توی بازسازی و توسعه اقتصاد های افریقایی خیلی مشارکت داشته تو سال های اخیر
22. این دو نفر برای گذار از اقتصاد سوسیالیستی چندتا راهکار رو توصیه کردن، اول از همه ثبات اقتصادی در ابعاد اقتصاد کلان بود که شامل کاهش کسری بودجه و کسری تجاری، محدود کردن یارانه ها از یک طرف و ارائه ضمانت های اعتباری لازم برای جبرانش میشد
23. برای اینکار از طریق افزایش نرخ بهره تمایل به سرمایه گذاری رو بیشتر کردن و با فروش اموال دولتی سعی کردن از اون وضعیتی که پول بود ولی جنسی برای خریدن وجود نداشت یه مقدار خارج بشن، هم جریان پول کنترل بشه هم مردم انگیزه پیدا کنن برای شروع کسب و کار
24. یه اتفاق خیلی مهمی که افتاد تو این مرحله این بود که نرخ برابری ارز دو المان رو "یک به یک" در نظر گرفتن در حالی که پول المان شرقی به زور یک سوم المان غربی ارزش داشت، اون سال های اخر که به یک دهم هم رسیده بود ارزش پولشون، یه روند قهقرایی داشت طی میکرد درست مثل ریال ج.ا
25. این کار خیلی مهمی هستا، ببینید با عدد که اقتصاد عوض نمیشه، وقتی پول شما تو المان شرقی یک دهم پول من تو المان غربی ارزش داره با اینکه دولت اعلام کنه به هر شهروند المان شرقی با نرخ تبدیل مساوی پول المان غربی داده میشه معنیش اینه که المان پولش کم ارزش ولی مردم شرقی پولدارتر میشن
26. یه بار دیگه بهش فکر کنید، قضیه مثل مخلوط کردن اب گرم و سرد با همدیگست، اب جدید ولرم میشه، یعنی در نتیجه این اتحاد همه ی مردم المان غربی در لحظه تبدیل واحد پولی فقیر تر میشن، المان شرقی ولی بیشتر از اونی که داشتن گیرشون اومد، حرکتشون اخر سخاوت و مرام بوده
27. البته اینکه مثل دوران بعد از جنگ اول انچنان تو سر مارک المان نخورد یه دلیلش بنیه قوی اقتصاد المان بود که همون قضیه امید به رشد اقتصادی که قبلا گفتم رو مطرح میکرد و این امید به رشد ارزش پول رو گارانتی میکرد
مجموعه توئیت Credit رو بخونید برای توضیح بیشتر
28. مورد دوم اصلاحات قیمت گذاری و مارکت بود، کل فرایند تولید و توزیع توی سیستم سوسیالیستی سابق عملا دست دولت بود، باید این مونوپولی دولتی میشکست تا بخش خصوصی بتونه وارد بازار بشه، ازادسازی قیمت ها هم به تجار خارجی انگیزه میداد که فعالیتشون رو توی المان توسعه بدن
29. در نتیجه همچین سیاستی باید قیمت گذاری از قیمت های ثابت دوران کمونیست ها وارد سیستم شناور عرضه و تقاضا میشد و این فقط به قیمت کالا محدود نمیشد، حقوق کارگر ها و شرایط کاری مثل بیمه هم باید تغییر میکرد، شما نمیتونی بخش خصوصی رو مجبور کنی صد تا قانون رو رعایت کنه و از سودش بزنه
30. بحث کارگرها که میاد وسط معمولا به مشکل برمیخوریم، همیشه یه عده چپول موج سوار هستن که با اسمون ریسمون بافتن سعی کنن دل کارگرا رو بدست بیارن و قدرت سیاسی رو ببرن، المان هم مستثنی نبود، اونجا هم عمدتا سوسیالیست های اخته شده حاکم بودن تا الان، ولی موتور تغییرات باز هم مارکت بود
31. شما سیاستمداری هستی که مردم عصبانی که شغل میخوان بهت رای دادن، پس باید شغل درست کنی تا سر کار بمونی، در نتیجه باید برای تولید کننده های کشورت مارکت بیشتری ایجاد کنی، ولی اون مارکتا شروط و قوانینی دارن، پس تصمیم میگیری برای ورود به مارکت کشورهای همسایه قوانین خودتو تغییر بدی
32. اینطوری هست که عطش جذب سرمایه و ورود به بازار بین المللی میشه موتور تغییر، و صد البته همه ی اینها در بستر دموکراتیک ممکنه، وگرنه اگر اون سیاستمدار چهل سال هر غلطی که خواست بکنه سر جاش بمونه هیچی هم تغییر نکنه که اصلا دلیلی برای تغییر رفتارش نیست
33. اینجاست که سومین مورد توی نقشه راه دوران گذار اهمیت خودشو نشون میده، نقش حکومت
شما به هر حال هرچقدرم که خصوصی سازی انجام بدی یه سری موارد هست که دولت باید خرج کنه، عمدتا هم مربوط به زیرساخت ها و خدمات درمانی رفاهی میشن، ولی با کدوم پول؟
34. مشکل اینجاست که درامد دولت تا قبل از خصوصی سازی همش حاصل از سود مستقیم شرکت هایی بوده که صاحبشون بوده، الان باید سیستم مالیاتی به کلی عوض بشه، مالیات گرفتن هم به همین راحتی حرف زدنش نیست، برای اینکه یه تصوری داشته باشید از عمق مشکل به ایران فکر کنید
35. مهم نیست کجای ایران زندگی میکنید، ثروت شما نتیجه فروش نفت و بازتوزیع ثروت توسط دولت بوده، کافیه به این فکر کنید که نفت مثل امریکا مال بخش خصوصی بود و دولت نهایتا زور میزد مالیات بیشتری بگیره، همه ی این اسفالت و بیمارستان بی کیفیت با پول مفت نفت بوده، حالا باید با مالیات باشه!
36. اتفاقا همین مفت بودن پول نفت باعث شده اینجوری هدر بره، وقتی شما میخوای از مردم مالیات بگیری دیگه به این راحتی ها نمیتونی پولی که برای کندنش از مردم کلی ادم ناراضی شدن رو همینجوری خرج کنی، هزینه سیاسی و اقتصادی داره برات، جدای اینکه مزیت های اقتصادی کشور هم تغییر میده
37. المان شرقی هم که گفتیم 95 درصد مردمش برای دولت کار میکردن، حالا بخش خصوصی اصلا این تعداد کارگر و کارمند لازم نداشت، پس علاوه بر اینکه یه عده بیکار میشن و حقوقی نمیگیرن که مالیات بدن اصلا خرج زندگی اونها هم میوفته گردن دولت از طریق بیمه دولتی در نتیجه قوانین کارگری و حمایتی
38. یعنی اگه همون بعد از جنگ متحد شده بودن حداقل 40 درصد مسئولیت کمتری داشتن،
برای جبران این مشکل دولت المان غربی سرمایه گذاری هنگفتی کرد تا زیرساخت های المان شرقی بازسازی بشه، وام های کلانی هم از بانک جهانی و دولت های غربی گرفتن با ضمانت همین دولت تا تامین مالی بکنن پروژه ها رو
39. گام نهایی همین اصلاحات مربوط به شرکت ها و واگذار کردنشون به بخش خصوصی بود، که همونطور که گفتم این روند واگذاری میتونست کند باشه در یه روند گاها تا 30 سال یا مثل شوک درمانی سریع اتفاق بیوفته، المان ها "شوک درمانی" رو انتخاب کردن
40. عمده دلیل این انتخاب این بود که اولا با اصلاحات طولانی مدت وضعیت قیمتگذاری ها و ازادسازی قیمت به هم میریزه و عملا ناکارامدی المان شرقی به المان غربی سرایت میکرد و تا اونا بخوان اصلاح بشن اینا هم از بین رفته بودن! دلیل دوم هم جلوگیری از به وجود اومدن خصولتی ها و بلاتکلیفی بود
41. وجود خصولتی ها تصمیم گیری رو عملا غیر ممکن میکنه، روند های قانونی مثل گرفتن مالیات رو هم به خاطر تفاوت با بخش خصوصی مختل میکنه، در کل سرمایه و نیروی کار اون شرکت رو فریز میکنه
الان احتمالا میگین خب خصولتی نباشه، به همین سادگی لابد 🙃
42. اگر یک دولت دموکراتیک و مدرن میخواید داشته باشید اولین اصل "حاکمیت قانون" هستش که باید برقرار بشه، حاکمیت قانون هم یعنی به رسمیت شناختن و گارانتی کردن مالکیت خصوصی و تقدس قرارداد ها، یه شرکت خصولتی کاملا قانونی این بلا سرش اومده
43. ، برای اینکه از این وضعیت خارج بشه هم نیاز به طی کردن فرایند قانونی خیلی پیچیده و زمان بری داره که معنیش معطل شدن کلی سرمایه هست و نارضایتی کارگرای اونجا، بماند که کل زنجیره تولید و توزیع هم ممکنه کارایی خودشو از دست بده
44. یه مساله دیگه سایز شرکته
شما نمیتونی یه کارگاه دولتی با 50 تا کارگر رو به همین راحتی واگذار کنی چه برسه به صنایع زیان ده بزرگ مثل خودروسازی و ذوب اهن، فقط تصورشو کنید هر بار که اسم خصوصی سازی ایران خودرو میاد سریع چند صد هزار کارگر به عنوان گروگان این شرکت نمایش داده میشن
45. از اینها بزرگتر شرکت های بیمه ای هستن که تاثیر مستقیم روی زندگی روزمره مردم دارن، ببینید وقتی شما خصوصی سازی میکنی یعنی کل اختیار شرکت دست خریداراش هست، خودشون تعیین میکنن که شرکت چطوری کار کنه و قراردادهای قبلی چطور باید تغییر کنه تا سوداور باشن
46. خصوصی سازی که کردی دیگه نمیتونی تعیین تکلیف کنی و دستور بدی، دیگه دولت نمیتونه همینجوری بگه حقوق بازنشسته ها فلان درصد افزایش بدین، دولت کاره ای نیست، شرکت بیمه تو دهن این دولت میزنه
بانک های دولتی و خصوصی هم همینطور، البته الان ما بانک خصوصی با استاندارد جهانی که نداریم 😑
47. این شرکت ها اکثریت غالبشون زیان ده هستن، خیلی هاشون باید تعطیل بشن اصلا، توان رقابت ندارن، بخش خصوصی هم باقی نذاشته بود المان شرقی مثل جمهوری اسلامی، باز حداقل یه المان غربی بود جور اونا رو بکشه، شما خودتونید و خودتون

پس Treuhand چی کاره بود این وسط؟ 😂
48. گفتیم که مالکیت تمام اون شرکت ها به دولت متحد المان منتقل شده بود، بحث نظارت هم علاوه بر مجلس به طور خاص بر عهده وزارت اقتصاد بود که در نتیجه سود و زیان شرکت های Treuhand هم نصیب دولت میشد
کاری که Treuhand میکرد تصمیم گیری در مورد تک تک املاک و شرکت ها با نگاه کلان بود
49. روند کاری اینطوری نبود که با دستور از بالا همه چی انجام بشه سر خصوصی سازی هر شرکتی هر جای المان یه مجلس بحث و مناظره برگزار میشد و اتفاقا از دل همین مشارکت مردم و اقتصاد دان ها بود که یه توافق ملی بین همه ی مردم شکل گرفت،اینطور نبود که همه چی رو یهو حراج کنن و مزایده بزارن
50. اسم Treuhand اصلا روشه دیگه، اژانس اعتماد، این اعتماد با شفافیت و صداقت ایجاد میشه، این شرکت ها بخش خصوصی نبودن که بگیم هر کاری خواست بکنه مدیرش یا به هرکی خواست بفروشه، دولت المان و درنتیجه مردم المان مالک این شرکت ها بودن و باید براش تصمیم میگرفتن
51. حالا روند واگذاری رو مرور کنیم با هم، اولا خیلی سریع شرکت ها تفکیک شدن و از اون وضعیت تجمعی زمان کمونیستا خارج شدن و معلوم شد کی به کیه، هر شرکت و کارخونه ای مالکیت و مدیریت و سند و پرونده مجزا پیدا کرد
52. قبل از واگذاری Treuhand وظیفه داشت ارزیابی کنه وضعیت شرکت رو، ببینه این شرکت توان رقابت داره تو بازار یا باید تیکه تیکه بشه یا اصلا تعطیل بشه، بعلاوه سرمایه گذار اصلا وجود داره برای این شرکت که با شرایط اقتصادی مملکت بتونه کار کنه، تعداد شغل ها هم تعیین میشد از قبل
53.اینا به راحتی حرف زدنش نیستن، گفتیم که خیلی از این شرکت ها زیان ده بودن، دولت هم اگر میخواست واگذار کنه باید اون خریدار بدهی های شرکت هم قبول میکرد، حالا بگرد دنبال سرمایه گذار دیوونه که هم پول شرکتو بده هم بدهی هاشو بده هم با اون دستگاه های عتیقه بخواد شغل بیشتری هم ایجاد کنه
54. ضمانت هایی هم میخواستن از خریدار که یه مشت بچه سپاهی و رفسنجانی پا نشن بیان بخرن بعدم بفروشن به یکی دیگه، باید گارانتی میکرد مالکیت تا فلان سال دست خودش میمونه و شغل ها حداقل فلان تعداد باقی میمونه
این یعنی مجبور میشد دولت یه سری از یارانه ها رو قطع نکنه تا شرکت ها دوام بیارن
55. اقتصاد سوسیالیستی چنان گندی زده بود که فقط و فقط 8 درصد شرکت های دولتی المان شرقی یه سال بعد از اتحاد سود ده بودن! معجزه که نمیتونست بکنه دولت جدید، اگر بیشتر از این میخواست یارانه بده و امتیاز بده به خریدار رانت به وجود میومد، میگرفتن بعد میگفتن نمیتونیم یارانه بده پس!
56. دوباره همون چرخه باج دادن به ادمای بی عرضه ای که کارگرا رو گروگان گرفتن شروع میشد، پس باید تعداد قابل توجهی از شرکت ها تعطیل میشد و همون زمین و ساختمونش فروخته میشد فقط، شغل های زیادی از بین رفت، چاره ای نبود، ادامه ی حیات اون شرکت ها از بودجه عمومی معنیش نابودی کل المان بود
57. تازه کلی هم مدعی پیدا شده بود که میگفتن این ملکی که اقای خاتمی نشسته توش مال پدر منه، درستم میگفتن، 2.7 میلیون نفر برگشتن تا اموال مصادره ای شونو پس بگیرن و خیلی سریع هم اینکار انجام شد
وقتی المان شرقی که 16 میلیون جمعیت داشت 2.7 میلون پرونده مصادره داره تصور کنید ج.ا رو!
58. خب در نهایت چی شد؟
Treuhand بعد از چهار سال به فعالیت خودش خاتمه داد و چند تا نهاد تاسیس شدن تا املاک و شرکت های باقی مونده رو مدیریت کنن، نتیجه فعالیت اون شرکت های دولتی توی این چهار سال 200 میلیارد دلار بدهی بود که به 340 میلیارد دلار بدهی دولت المان شرقی اضافه شد!
59. تو این مدت 53 درصد شرکت ها واگذار شدن به بخش خصوصی، 13 درصد به صاحبان قبلیشون که دولت کمونیستی اموالشون رو مصادره کرده بود پس داده شد، 30 درصد شرکت ها منحل شدن که در نتیجش حدود 50 درصد از نیروی کار المان شرقی بیکار شدن، پنجاه درصد بیکار شدن، تکرار میکنم 50 درصد!
60. خب پس بیخیال خصوصی سازی بشیم بچسبیم به اخوندا؟
معلومه که نه! 😒
خصوصی سازی خسارت داشت، با این حال اکثریت اقتصاد دان ها قبول دارن که خصوصی سازی در المان موفق ترین نمونه این کار در طول تاریخ بوده، توقعتونو واقعی کنید
61. اصلا هدف من از نوشتن این مجموعه توئیت این بود که یه نمونه کامل و موفق رو معرفی کنم تا سطح توقع خواننده یکم منطقی تر بشه،
ملت قهرمان ایران!
بهترین خصوصی سازی عملکردش تقریبا رسیدن به 50 درصد حالت ایده ال بوده! از واگذاری بگیر تا بیکاری، شما توقع بهتر از این دارید تو ایران؟!
62. حالا شما شرایط ایرانی که ج.ا تحویل داده رو مقایسه کنید با المان شرقی که صنایعش تو همون سال 1989 از صنایع سال 2018 ج.ا به مراتب رقابتی تر و کارامدتره، تازه یه دولت موفق و کارا مثل المان غربی هم همه چی رو به عهده گرفته بوده، مثل ما تازه به فکر قانون اساسی نوشتن نبودن که
63. توقع شما خیلی مهمه، وقتی بهترین ادما فقط 50 درصد اهدافشون رسیدن شما میتونید با توقع بیش از حد هم بهترین هایی که دارید رو نابود کنید هم جا رو برای ورژن های جدید اسلامگراها باز کنید
اگه بدونید چی سر اولین رئیس Treuhand اومد منظورمو بهتر متوجه میشید
اماده بشید برای تعجب
64. اولین رئیس Treuhand اقای Detlev Karsten Rohwedder بود، گفتیم کل کار این سازمان تقریبا تو 4 سال تموم شد، سال اولش رئیس این اقا بود که بعد از واگذار کردن چند تا کارخونه بزرگ و بیکار شدن کارگرا.... ترور شد! بله ترور شد اونم جلوی در خونش! فکرشم نمیکردید نه؟
65. حالا کی ترور کرد؟
ترور کار گروه تروریستی سوسیالیت به نام RAF بود، تاریخچه گروه خیلی جالب بود خیلی شبیه مجاهدین خلق، چند تا نسل تروریست پدرسوخته بودن که خوشبختانه نسل سومشون دیگه خسته شد و تسلیم شد دهه 90 میلادی
66. کافیه برید لیست ترور ها و بمبگذاری های این گروهک تروریستی "پر افتخار" رو تماشا کنید، از ترور قاضی و پلیس بگیرید تا انفجار ساختمان وابستگان نظامی ارتش امریکا در فرانکفورت و اشغال سفارت المان غربی! پس فکر کردین ایده های ج.ا از کجا کاپی میشده؟همین بلوک شرق 😑
پ.ن عکس سفارت المان
67. گفتم هدف من از بیان این مطالب این بود که یکم سطح توقع خواننده رو تعدیل کنم، به هیچ وجه نمیگم هرکاری اونا کردن ما کاپی، ما هیچیمون شبیه اونا نیست که خصوصی سازیمون باشه، و اگر کسی توصیه از من بخواد میگم "اگر" به دموکراسی رسیدین از احزاب بخواید کار رو به مستشار خارجی بسپره
68. تعارف نداریم که، فهم سیاسی و اقتصادی و به خصوص امنیتی اوپوزیسیون تفاوت زیادی با طبقه حاکم نداره،بهتره ولی هنوز چندین مایل با استاندارد جهانی فاصله دارن، دیگه اقتصاد و محیط زیست ایران هم توان و تحمل ازمون و خطا رو نداره، فکر کنید اقتصاد از فوتبال سخت تره، مربی خارجی لازم دارید
69. ما واقعا فرصت زیادی نداریم، شاید این اخرین شانس باشه، منابع ما محدودن و مشکلاتی که ج.ا به وجود اورده با خودش از بین نمیرن، هرچقدرم که بیشتر بمونه این نظام مشکلات تصاعدی اضافه میشن پس فکر چسبیدن به اخوندا رو از ذهنتون بیرون کنید، شک دارید اینو بخونید

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with Davood Zarei

Davood Zarei Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @davezarei

May 6, 2018
پروپاگاندای روسیه در دوران پوتین

تو این #مجموعه_توئیت توضیح میدم چطور FSB از منابع مردم روسیه برای کنترل افکار عمومی همین ملت استفاده میکنه و این دستگاه عظیم تبلیغاتی چطوری کار میکنه و چقدر هزینه برمیداره
1. یکی از تفاوت های اصلی FSB با KGB در این هست که FSB تاکید داشت خودش رو موجه نشون بده و از این کلیشه های مربوط به شوروی خارج کنه اسم خودش رو، برای این کار هم هرچقدر هزینه بود کرد
کلی فیلم و سریال و کتاب سفارشی برای ترمیم چهره ی همچین نهاد اطلاعاتی تولید شده تا الان
2. تلویزیون های روس فقط فیلمای رمانتیک و تبلیغ ویتامین C پخش نمیکنن، بلکه قسمت عمده ای از داستان های فیلم ها و سریال ها تمرکز ویژه دارن روی قهرمان سازی از روی مامورهای اطلاعاتی، اینجا چند تا نمونه از سریال ها و داستانشونو نوشته که در ادامه با هم میخونیم و میخندیم 😂🍻
Read 30 tweets
Mar 24, 2018
چطور بعد از فروپاشی شوروی KGB خودش رو بازسازی کرد؟
سرویس امنیت فدرال ( FSB ) چطور استبداد رو به روسیه برگردوند؟

بازگشت امنیتی ها بعد از یه حکومت استبدادی مهلک ترین سم برای دموکراسی نوپا هست، تو این مجموعه توئیت سعی میکنم توضیح بدم یه نمونه واقعی و تاثیرشو
1. اسکرین شات هایی که مشاهده میکنید بخش هایی از کتاب The New Nobility هست که دو تا از ژورنالیست های شجاع روس نوشتنش، Andrei Soldatov و Irina Borogan
کمتر کتابی در این سطح و با این جزئیات در مورد FSB مثل این کتاب پیدا میکنید
میتونید از Libgen.io دانلودش کنید
2. همین اولش برای اون هایی که تا نفهمن KGB و FSB مخفف چه کلماتی هستن خوابشون نمی بره توضیح میدم که اینا مخفف دو تا عبارت روسی هستن
کمیته امنیت کشور Komitet gosudarstvennoy bezopasnosti(Кгб )
و سرویس امنیت فدرال Federal'naya sluzhba bezopasnosti (Фсб )
Read 60 tweets
Feb 1, 2018
فروپاشی مالی شوروی چطور رخ داد؟
چرا شوروی نتونست مثل چین استبدادشو حفظ کنه ولی توسعه اقتصادی هم داشته باشه؟

#مجموعه_توئیت طولانی هستش ولی اخرش یه سورپرایز هم دارم که خستگی رو از تن کسایی که به اخرش برسن در بیاره 😉✌️
1. اسکرین شات ها و مطالبی که در مورد شوروی و چین میخونید از کتاب The Struggle To Save The Soviet Economy نوشته ی Chris Miller برداشته شده، و مطالبی که در مورد ایران مینویسم صرفا تحلیل شخصی خودم هستش، نه علم جامعه شناسی نه اقتصاد گروگان من نیستن
2. فروپاشی مالی در مورد مجموعه اتفاقایی بود که اواخر دهه 80 کسری بودجه شدیدی به وجود اوردن
البته شوروی همیشه برای برای اینکه بین دخل و خرجش یه بالانسی ایجاد کنه مشکل داشت،این روی کاهش کیفیت زندگی مردمش مستیقما اثر داشت، کمبود مواد غذایی یه مشکل دائمی توی 70 سال حکومت کمونیستی بود
Read 83 tweets
Jan 22, 2018
#مجموعه_توئیت
Credit یا اعتبار به زبان ساده، و از یه زاویه نگاه متفاوت
1. معمولا وقتی میخوان از دلایل اقتصادی ظهور و افول تمدن ها بنویسن شروع میکنن از این میگن که چطور نیاز به معامله پول رو ایجاد کرد و بعد پول همه رو به نابودی کشوند و با چند تا فحش علیه سرمایه داری تموم میکنن داستان رو، احساسات هم که قوی هستش و کسی نمیتونه مخالفت کنه
2. بیشتر شما فرق پول و اعتبار رو میدونید، و اینکه خب پول بیشتر یعنی رفاه بیشتر و ... ولی اگه بخوایم یکم منطقی به قضیه نگاه کنیم باید در مورد "رشد اقتصادی" صحبت کنیم، رشد کردنه که جستجو برای منابع رو برای مصرف کردنشون به وجود میاره و باعث حرکت جریان سرمایه و نیروی کار میشه
Read 66 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Don't want to be a Premium member but still want to support us?

Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal

Or Donate anonymously using crypto!

Ethereum

0xfe58350B80634f60Fa6Dc149a72b4DFbc17D341E copy

Bitcoin

3ATGMxNzCUFzxpMCHL5sWSt4DVtS8UqXpi copy

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(